محمدجواد ظريف اين روزها يك پايش در سفر و مذاكره است و پاي ديگرش در مسير بهارستان، يك بخش از توجهش به محورهاي مذاكرات و ديدگاههاي 6كشور مختلف در آن سوي ميز است و يك بخش ديگر از توجهش بايد معطوف به تهران، مشهد و... فريادهاي بلندتر از قبل مخالفان مذاكرات باشد. رييس دولتش او را سردار ديپلماسي مينامد و دفتر رييس دولت سابق، او را متهم به نشر اخبار كذب ميكند، از يكسو همه تلاشش بر اين است تا ايران را نخستين كشوري كند كه بدون مورد حمله واقع شدن از زير فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج كند و ازسوي ديگر بايد روي تكتك كلمات متن توافق محتمل آنچنان تدقيق و تحقيق كند و در مذاكره چانهزني و پايمردي به خرج دهد تا خدشهيي به منافع و اعتبار ملي ايران وارد نشود. در گفتوگوهاي تلويزيونياش با كانالهاي خارجيها بايد بر تكتك جملههايي كه درخصوص عملكرد ديگر قواي داخله است، دقت كند و ميداند از خارجيها بيشتر اين داخليهاي طرفدارش هستند كه به جملههايش حساسند و واكنش نشان ميدهند و در گفتوگو با شبكههاي داخلي نيك ميداند كه آنقدر بايد خونسرد و صبور باشد تا يك سوال تكراري مجري را كه چندين بار از او ميپرسد به چند صورت مختلف جواب دهد تا شايد بالاخره طرف قانع شود. گاه صبحهايش را با ديدن تيترهاي نشريات تندرو و منتقد داخلي شروع ميكند و عصر هم بايد واشنگتنپست و اخبار و يادداشتهاي جمهوريخواهان منتقد را درنظر بگيرد.
ظريف اين روزها يك بخش حواسش به مديريت بحران و مذاكره بر سر بحرانهاي زنجيرهيي خاورميانه از سوريه، عراق تا يمن است و بخش ديگر دغدغههاي ذهنياش چگونگي هدايت سكان سياست خارجي كشور در يك عصر پرمتلاطم و پرنوسان بينالمللي و تنظيم مجدد روابط با غرب و البته واشنگتن است. وزير خارجه را اين روزها ميتوان چونان بندبازي تشبيه كرد كه در حال گام برداشتن بر طنابي نازك و در مسيري طولاني، پرپيچوخم و توام با مانع، با هزاران ناظر، طرفدار، منتقد و مخالف است؛ طنابي كه مرز ميان خائن و قهرمانش بسيار باريك و گاه ناپيداست. در يك سوي طناب قهرماني است كه با مصدق مقايسهاش ميكنند، سنگيني قهرمان بودن چه بخواهد و چه نخواهد روي شانههايش حس ميكند و در آن سوي طناب سازشكاري بيشتر نميخوانندش.
اردشیر پشنگ / روزنامه تعادل
http://pashang.ir/content/52
نظر شما